کافه و رستوران

“کافه ای بسیار دلچسب، گرم، تمیز و دوستانه بود. من کت ضد آب قدیمی و کلاه پشمی‌ام را آویزان کردم تا خشک شود. بعد یک کافه لاته سفارش دادم. پیشخدمت قهوه را آورد. من دفتر و قلم خود را از جیب کت بیرون آوردم و شروع به نوشتن کردم.”

ارنست همینگوی

 

کافه و رستوران 

کافه‌ها و رستوران‌ها همواره مکان‌هایی بوده اند که علاوه بر ارایه خدمات پذیرایی به مشتریان، محلی برای گرد هم آمدن، ‌قرار گذاشتن و پاتوق هنرمندان و افراد جامعه بوده‌اند. علاوه بر آن در قرن حاضر با در اختیار عموم مردم قرار گرفتن تکنولوژی و ابزارهای نوین، از آن‌ها به عنوان فضاهایی برای مطالعه و کارکردن نیز استفاده می‌شود. اما آنچه امروزه شاهد آن هستیم ایجاد رویکرد‌های جدید و بهره گرفتن از آن‌ها به عنوان فضاهایی فعال تر در حوزه روابط اجتماعی و توسعه اقتصاد محلی هستیم. رویکردهایی چون Theme Cafe (کافه‌های موضوعی) و Activity Cafe (کافه-فعالیت) یا Experience Cafe (تجربه محور) که سعی دارند فضای کافه‌ها را به فضاهایی بیش از محلی برای خوردن غذا و یا حتی کار کردن و درس خواندن تبدیل کنند. در یکی از پروژه های گروه معماری کارند، مرکز اجتماعی شهر صدرا، کافه ها به عنوان مکانی بیش از رستوران طراحی شده اند.

رستوران یا کافه موضوعی

در طول ۱۵ سال گذشته آمریکا شاهد افزایش مثال‌های بیشماری از چیزی که امروزه طراحی موضوعی و سرگرم کننده می‌نامیم بوده است. روندی که اخیرا در دیگر کشورها به خصوص ایران نیز دنبال شده است. آدا لوییس هاکستیل منتقد و نویسنده معماری و برنده جایزه منتقدان پولیتزر معتقد است امروزه افراد برای فرار از جنبه‌های آزار دهنده و یکنواخت زندگی روزمره در شهرها و روستاها به سرگرمی پناه برده اند. با افزایش این تمایل به تفریح و تجربه،‌طراحی مبتنی بر آن‌ها تبدیل به فاکتور تاثیر گذاری بر تصمیمات توسعه شهری شده است. چیزی که توقعات ما را از فضا آنگونه که باید باشد تغییر عمده داده است. 

طراحی کافه های موضوعی

اما طراحی موضوعی و طراحی مبتنی بر تجربه یا فعالیت یک تفاوت عمده با یکدیگر دارند. رستوران‌ها و کافه‌های موضوعی غذاخوری‌هایی هستند که در آن‌ها موضوع یا تم تمامی عناصر دیگه رستوران برای مثال دکور، غذا و کل جو آن را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در این حالت غذا معمولا در مقایسه با تم در جایگاه پایین‌تری قرار دارد و از آن تاثیر می‌پذیرد. رستوران‌ها یا کافه‌های تجربه محور هم موضوع یا تم دارند اما تفاوت عمده آن‌ها با تم کافه‌ها در این است که در این غذاخوری‌ها مشتری تنها مشتری نیست و در فضایی که غذا می‌خورد، دخیل می‌شود و با آن درگیر می‌شود. با این تعریف اگر بخواهیم رستوران‌های معمولی، رستوران‌های تماتیک و رستوران‌های تجربه محور را با هم مقایسه کنیم به جدول زیر می‌رسیم.

تجربهنقش مشتریگرافیک و طراحی داخلینوع رستوران
تجربه این رستوران‌ها لذتِ خوردن است. طعم نقش زیادی در آنها بازی می‌کندهر فرد تنها یک مشتری استیک شاخصه به عنوان برند برای این رستوران‌ها تعریف و از آن به عنوان استراتژی تجاری استفاده می‌شود.رستوران معمولی
تجربه یک تجربه نیابتی است. فرد در نمایشی که برایش ترتیب داده شده، غرق می‌شود. (طعم، صدا، تصویر)مشتری همچنان صرفا یک مشتری است.طراحی داخلی این رستورانها به گونه ای است که در خاطره‌ها می‌ماند. این طراحی است که برای استراتژی تجاری مورد استفاده قرار می‌گیرد.رستوران موضوعی
با طراحی و برنامه‌ریزی فضاهای جانبی، رستوران را با پنج حس می‌توان تجربه کرد.مشتری بخشی از برنامه رستوران است و در فعالیت‌های آن دخیل می‌شود.طراحی گرافیکی در کنار طراحی تجربه حضور در فضا به عنوان استراتژی تجاری مد نظر قرار می‌گیرد. در ضمن فضاهایی چون فروشگاه، کارگاه و … نیز در کنار فضای خوردن، طراحی می‌شود.رستوران تجربه محور / تفریحی

کافه‌ها به عنوان مکان سوم

ری اولاندبرگ اول بار در کتاب خود تحت عنوان مکان خوب عالی (سال ۱۹۹۹) اصطلاح مکان سوم (Third Place) را مطرح نمود. مکان سوم به جایی گفته می‌شود که در کنار خانه (مکان اول) و محل کار (مکان دوم)، افراد به طور معمول، داوطلبانه،‌ غیر رسمی و با شور و اشتیاق دور هم جمع می‌شوند و وقت می‌گذرانند. مکان‌هایی که نقشی عمیق در زندگی روزمره آن‌ها دارد، آن‌ها را متعلق به یک جامعه می‌کند و به عنوان یک فضای پشتیبان عمل می‌کند.

کافه‌ها می‌توانند به عنوان یک فضای عمومی در خدمت تعاملات اجتماعی جامعه قرار گیرند و تبدیل به مکان سوم شوند. مکان‌هایی که علاوه بر تعاملات اجتماعی و افزایش کیفیت زندگی ،‌تبدیل به فضاهایی جهت حل معضلات اجتماعی گروهی می‌شوند که مشتریان آن هستند. برای مثال می‌توانند تبدیل به فضایی برای گردهم آمدن سالمندان و تشکیل گروه‌های اجتماعی در آن‌ها شوند و یا تبدیل به فضایی شوند که مشتریان کاری را فرا گرفته و با در اختیار قراردادن فضایی برای فروش محصولات تولیدی، در خدمت اقتصاد محلی قرار گیرند.

نمونه‌های موردی

Beads Labo + Café

این کافه در منطقه (Shibuya Parco) در ژاپن واقع است. در این کافه افراد علاوه بر خوردن و آشامیدن با نحوه ساخت جواهرات آشنا می‌شوند و برای خود زیور آلات می‌سازند.

Big Knit Café

این کافه در بانکوک واقع شده است. کافه ای که در درکنار نوشیدن قهوه و کیک، می‌توان از بافندگان محلی آموزش گرفت.

Painting Pottery Cafe

این کافه در شهر نیوجرسی منطقه انگلوود قرار دارد. این مکان کافه‌ای است که در آن امکان نقاشی بر روی ظروف گلی،‌ ساخت سفال، ساخت شیشه، ساخت موزاییک و نقاشی با جوهر و مداد رنگی برای تمامی سنین امکان پذیر است. کلاس‌های متعددی در این کافه در کنار مناسبت‌های مختلف برگزار می‌شود.

کافه گویندا

این کافه در تهران خیابان پاسداران واقع شده است. رویکرد این کافه عرضه دمنوش‌های گیاهی در کنار محصولات ارگانیک و ترغیب افراد به حفظ سلامتی با محصولات گیاهی است. در این کافه علاوه بر عرضه این آماده‌ محصولات، امکان خرید آن‌ها نیز وجود دارد.

رستوران/کافی شاپ در مرکز اجتماعات شهر صدرا

به منظور رونق بخشی به بازار در مرکز اجتماعات شهر صدرا، رستوران‌ها و کافی شاپ‌هایی با رویکرد تجربه محور در راسته‌های بازار در نظر گرفته خواهند شد. این مکان‌ها با رویکرد مکان سوم و ایجاد فضاهایی جهت تجربه صنایع دستی در کنار مجموعه‌های فروش این صنایع در دیگر واحدهای تجاری، امکان آشنایی مشتریان با صنایع دستی و ترغیب آن‌ها به یادگیری و ایجاد شغل را فراهم آورند. از سویی دیگر می‌توان محصول کارآموزان مستعد را نیز در این فضا برای فروش به نمایش گذاشت.

پروژه های گروه معماری کارند

نوشته‌های مشابه