طوفان ذهنی طراحی معماری- بخش اول
هیچ قصد آگاهانهای در این نوشته برای دفاع از یک رویکرد نظری خاص به طراحی معماری وجود ندارد. موضوعات مطرحشده در اینجا به منظور معرفی و توضیح برخی از اصول کلی و مشخص است که میتوان آنها را در پروژه متعدد به منظور ایجاد فرم و کانسپت های معنایی اعمال کرد.
ویژگی های طراحی، اغلب بسیار فردی و شخصی هستند. فرآیند طراحی و نتایج حاصل از آن میتواند به اندازه پروژههای انجامشده، متفاوت و متنوع باشد. جیمز استوارت پولشک، کسی که پرکتیس او جایزه AIA را دریافت کردهاست، بر این باور است که رویکرد و سبک پروژههای او تابعی از شرایطی خاص هستند. آنچه که کار دفتر او را یکپارچه میکند: “باز بودن به استفاده از فرم های مختلف – چه معاصر و چه کلاسیک، چه غربی و چه غیر غربی – و تمایل به تلفیق و ترکیب آن اشکال در موقعیت مناسب است” (از هلن سیرینگ، جیمز استوارت پولشک: بستر و تعهد، Rizzoli، ۱۹۸۸).
استفاده از روشهای استاندارد سازی طراحی که به صورت کلی در تمام پروژهها اعمال شده است، به وضوح روشی ناکافی است. این روش ها ممکن است برای موارد محدودی کارآ باشند (به عنوان مثال, در حفاظت از ایمنی و آسایش ساکنان و یا کمک به فرد برای گذراندن امتحانات قانونی کشوری)، اما باید به این مساله توجه نمود که روشهای استاندارد، احتمالات را محدود می کنند و یا بدتر از آن مانع خلاقیت می شوند. تمامی عوامل موثر بر طراحی معماری (برنامه، بستر، مسایل فنی و زیباییشناختی و غیره) باید با یکدیگر در یک موازنه شاعرانه متقابل ارزش گذاری شوند. بنابراین بخشهای زیر برای تسهیل روند طراحی معماری و نه تجویز فرمولهای خاص طراحی ارائه خواهند شد.
بررسی مختصر اجزا سازمان دهنده استاندارد
توسعه یک سیستم سیرکولاسیون که ساختمان را نیز شامل می شود، ابزار قدرتمندی برای نظم دادن و مرتبط کردن فضاهای برنامهریزیشده در سایت است. برنامه و تحلیل سایت، سرنخ های مشخصی را در مورد ماهیت فرمال الگوهای حرکتی به دست میدهند. برای مثال, یک طرح واره خطی در سایت میتواند توسعه تسلسلی، وضوح و سلسلهمراتب دسترسی به فضاها را آسان تر سازد. همچنین امکان توسعه در آینده را فراهم می کند. راههای زیادی برای به کانسپت تبدیل کردن ایده خطی وجود دارد، از جمله به کار گیری ستون فقرات، محور، خیابان سرپوشیده، و مسیر سلسه مراتبی (چه منحنی یا زاویهدار) با جایگزینها و جایگشتهای متنوع (به عنوان مثال موازی با آن، عمود بر آن و مسیرهای ثانویه). تمامی موارد ذکر شده میتوانند طیف وسیعی از رویدادهای خاص را در خود جای داده و همچنین در طول مسیر به آن تنوع ببخشند. با اختصاص دادن عملکرد به مسیر میتوان نقاط کانونی، یا مناطق خاص و مهم ایجاد کرد. یک محور که به روشی منحصر به فرد به پایان می رسد میتواند بسیار تاثیر باشد. برای مثال می توان به پلکان سیزنبری در موزه گالری ملی لندن (طراحی شده توسط ونتوری و اسکات براون) اشاره کرد. ” پال گولدبرگر” منتقد معماری، عملکرد این پله را فراتر از یک جز سیرکولاسیونی توصیف میکند: ” پلکان هر چه بالاتر می رود عریضتر میشود، گویی که به سمت هنری که در بالای پلهها قرار دارد گشوده شده است و همانطور که بالا میرویم، حسی اصیل از بالا رفتن به سمت هدف و آرزو وجود دارد. پلکان صرفاً بخشی از فرآیند مکانیکی سیرکولاسیون نیست, بلکه نمادی قوی از به پیشگاه هنر رفتن است.”
به هر حال، درک آسان سیرکولاسیون، برای هدایت کاربر در پروژه ضروری است (به خصوص برای پروژههای بزرگ مقیاسی مانند بیمارستانها یا مراکز خرید). همچنین سیرکولاسیون واضح درباره نحوه کارکرد ساختمان اطلاعاتی را در اختیار کاربران فضا قرار می دهد. مسیر یابی در بنا باید توسط راهنماهای طبیعی در معماری تامین شده باشد. یک آزمون مناسب برای این کار از نظر من پرسیدن این سوال است که آیا برای شناسایی ساختمان از خارج و حرکت در داخل آن نیاز به علایم بسیار است یا خیر. اگر پاسخ این باشد که “بله، باید از جهت ها و علایم بسیار استفاده کرد ” مشکلی بنیادی در ایده کلی و نظم دهی بنا وجود دارد. در بهینهسازی ذون ها و کانسپت ، با تدبیر عمل کنید: ساختمانهای کارآ، ساختمانهایی هستند که مساحت کمی به سیرکولاسیون در آنها اختصاص داده شده است یا آنهایی هستند که بخشهایی از سیرکولاسیون را در برنامه کاربردی خود قرار داده اند.
یکپارچگی همه سیستمهای ساختمانی باید نتیجه منطقی و تقویت کننده کانسپت اصلی و عناصر سازمان دهنده آن باشد. این مساله موجب قدرتمند و معنا دار شدن و اثربخشی کانسپت طراحی معماری می شود. با بازگشت به مثال سیستم سیرکولاسیون خطی که در ابتدا به آن اشاره کردیم، سیستم سازه ای می تواند با دو طرف سیرکولاسیون تنظیم شود و سیستمهای مکانیکی و الکتریکی می توانند سیستم توزیع لوله هایی داشته باشند که از این مسیر سیرکولاسیون تبعیت می کنند.این راهبردها بطور بالقوه بسیار کارآمد، قابل اجرا و منطقی هستند.
علاوه بر این سیرکولاسیون، به عنوان عنصری با استفاده بالا و قابلیت دید بالا، می تواند مکانی ایدهآل برای تمرکز توجه طراحی و هزینه بودجه باشد. سیرکولاسیون به عنوان مکانی برای گذراندن اوقاتی شاد در راستای هدف پروژه . در اینجا خلاق باشید! از تمامی عوامل بستر استفاده کنید (به عنوان مثال نور خورشید، منظرگاه ها)؛ در مورد مسایل مرتبط با برنامه پروژه از تمامی فرصتها استفاده کنید (به عنوان مثال چه کارکردهایی میتوانند با سیرکولاسیون ترکیب شوند یا به آن نفوذ کنند؟). برخی از کارهای اولیه کالمن و مک نل، به ویژه تسهیلات آموزشی فیزیکی در دانشگاه فیلیپس تاون، با تاکید بر سیستمهای حرکتی، آنها را به عنوان جوهره اصلی سازمان دهی ساختمان خود به کار گرفته اند.
شکل دیگر سیرکولاسیون خطی، شبکه نیز میتواند در سازمان دهنده و برنامه ریزی پروژه به عنوان عنصر مهم نقش بازی کند. سابقهای طولانی در استفاده از این ساختار به خصوص در طرح بندی شهرها و روستاهای متعدد وجود دارد. در اثر میس ون درو هه با استفاده از شبکه در سه بعد، به این طرح مایه قدیمی توجه ویژه شده است.
سنت استفاده از یک فضای مرکزی اصلی, هسته ای که دور آن فضاهای دیگر سازمان دهی شدهاند، رویکردی دیرپا در سازمان بخشی به برنامه پروژه است. فضای مرکزی ای که توسط عملکردها و یا سیرکولاسیونها در تمامی جهات احاطه شده، می تواند به عنصر تمرکز داخلی تبدیل شود. نور طبیعی و هوا میتواند از طریق این فضا وارد بنا شود و بر دیگر اجزا اطراف خود تاثیر بگذارد. فضاهایی چون آتریوم، لابی و حیاط مرکزی نمونه های از این فضای مرکزی هستند. به کارگیری ایده فضای مرکزی همراه با دیگر اشکال سیرکولاسیون نیز بسیار رایج است. یک نمونه معاصر شگفتانگیز از این راهکار، بنیاد فورد در نیویورک است که توسط کوین روچ و جان دینکلو طراحی شده است.
این متن ترجمه ای است از بخش طراحی معماری خوب در کتاب Architectural Design Portable Handbook