طراحی داخلی : آموختن از تاریخ
طراحان همواره به نمونههای قبل از خود ارجاع دادهاند، اما آنچه اهمیت دارد این است که بین ارجاع به گذشته یا الهام گرفتن از آن، و تقلید کورکورانه از کارهای طراحان دیگر تفاوت قایل باشیم. تاریخ طراحی داخلی بسیار با تاریخ معماری گره خورده است، و اغلب میتوان ریشههای تاریخی یک طرح خاص را با پیدا کردن ارتباط بین تعدادی از پروژهها شناسایی کرد، پروژههایی که با هم یک “شجرهنامه خانوادگی” از کارهایی با یک ایده یا تم موضوعی خاص را ایجاد میکنند. در این شرایط، هر نسل پروژه ممکن است با پیشبرد ایده یا پرداختن به آن در سویی متفاوت، ارزش افزوده ایجاد کند، و در آینده توسط دیگران دنبال شود.
طراحی داخلی – پیشینه مکان
مکان یک پروژه اغلب دارای ویژگیهای خاصی است که چالشهای مشخصی را برای طراح داخلی ایجاد میکند. این امر ممکن است شامل نوع ساختمان (به عنوان مثال استفاده مجدد از بنای یک کلیسا)، نوع بنا (ساختمان چوبی بومی)، فرم ساختمان (ساختمان گرد) یا وضعیت آن (مطرح کردن سؤالاتی در مورد رویکردهای حفاظت، مرمت یا نوسازی) باشد. در این شرایط، آگاهی از پاسخهای قبلی برای یک مسئلهی خاص میتواند عامل مهمی در دستیابی به بهترین راهحل باشد.
پیشینهی سازماندهی فضا در طراحی داخلی
فضاهای داخلی میتوانند با استفاده از روشهای مختلفی چون استراتژیهای خطی، شعاعی، خوشهای و شبکهای سازماندهی شوند. بسیاری از طراحان در موقعیتهای مختلف این تاکتیکها را برای حل مسائل مرتبط با ملزومات سازماندهی فضا به کار بردهاند. شناخت رویکردهایی که در گذشته استفاده میشد میتواند به ما در تصمیمات طراحی امروز کمک کند و به یک طراح داخلی اجازه میدهد که یک طرح را با اعتماد به نفس پیش ببرد.
علاوه بر رویکردی که برای چیدمان و سازماندهی فضاها اتخاذ میشود، روشهای مورد استفاده برای تعریف و ایجاد تمایز بین فضاها نیز از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود. از نمونههای قبلی در مورد مناسبترین استراتژیها برای یک پروژه، میتوان چیزهای زیادی آموخت.
نمونهای از تأثیر پیشینهی فضایی: فضایی در یک فضای دیگر
خانهی شیشهای، نیوکینن (New Canaan)، آمریکا / فیلیپ جانسون
خانه شیشهای فیلیپ جانسون یک ساختمان برجسته قرن بیستمی است. این بنا که در سال 1949 تکمیل شد، دارای ویژگیهایی است که باعث شده به عنوان یکی از مهمترین بناهای آن دوره در نظر گرفته شود. جانسون نقش مهمی در معرفی مدرنیسم اروپایی به ایالات متحده آمریکا دارد. او این ساختمان را به عنوان “خانهای از ایدهها که میتواند بعداً از طریق کار خودش یا دیگران فیلتر شوند” توصیف کرده و به این ترتیب میتوان آن را به عنوان تلاشی عمدی در ایجاد پیشینهای در نظر گرفت که بایستی توسط طراحان آینده مورد بررسی قرار گیرد. در خانه شیشهای، جانسون به تعدادی از چالشهای اولیهای پی برد که بر کار بسیاری از طراحان اثرگذار بوده است.
موارد مورد توجه در این پروژهها عبارتند از:
• استفاده از یک صفحه بالاتر از سطح زمین، به عنوان سطح پایهای که ساختمان روی آن قرار گرفته است.
• ایجاد یک سطح فوقانی برای تعریف حجم
• استفاده از لفاف فضایی شفافی که مرز بین داخل و خارج را محو میکند.
• سازماندهی فضای داخلی به شکل پلان باز
شاید بزرگترین پیشینهای که توسط این ساختمان ایجاد شده، ایدهی “فضا در یک فضا” است. این استراتژی به ویژه در خانه شیشهای موثر است زیرا کل طرح ساختمان در دو حجم قرار گرفته است و بدین ترتیب یک ترکیب فضایی با وضوح فوقالعاده ایجاد میکند. این امر به ویژه با روشی که در آن فضاها از نظر فرم و مصالح به وضوح متفاوت میشوند، تأکید میگردد – یک جعبه شیشهای شفاف، یک استوانه آجری توپر را نگه میدارد. بسیاری از طراحان داخلی توانستهاند از این رویکرد در موقعیتهای بعدی بسیار استفاده کنند.
این متن ترجمه ای است از بخش تجربه های استراتژیک در کتاب Interior Design Handbook of Professional Practice