میدان عمومی – بخش دوم
نمونهها
در زیر نمونههای مناسبی از میدان عمومی برای شما گردآورده شده است.
میدان عمومی ریکارد وینس ( Plaza Ricard Viñes ) طراحی شده توسط بندیتا تالیابوئه (Benedetta Tagliabue ) ، گروه EMBT، یِیدا (Lleida )، اسپانیا، ۲۰۱۰
مشخصهی کیفی اصلی این میدان عمومی، تهی بودن و در عین حال مملوء بودن آن از اشیاء است- اشیایی چون نیمکت، درخت، چراغ روشنایی، مجسمه، آبنما و دکههای فروش هاتداگ. این اشیاء ممکن است صرفا اجزای عملکردی و یا تزئینی فضا به نظر برسند اما در بسیاری از موارد در راستای برآورده کردن اهدافی پنهان نیز عمل میکنند. به عنوان مثال مجسمهها بیانگر ایدئولوژیهای دولت هستند؛ فوارههای میدان ترافلگار در لندن با هدف جلوگیری از تجمع معترضین قرار گرفتهاند (هر چند در این مورد موفق عمل نکردند)؛و در نهایت نیمکتهای سنگینی که در شهرهای ما بسیار به چشم میخورد، به عنوان موانع ایمنی برای جلوگیری از حضور بیش از حد اتومبیلها در فضا استفاده میشوند.
طرح بندیتا تالیابوئه برای میدان عمومی ریکارد وینس در شهر کاتالونیایی یِیدا، تظاهر به تهی و خالی بودن نمیکند، بلکه در عوض با استفاده از کفسازیهای پر پیچ و خم، نیمکت و کاشت گیاه، یک حس چرخش ایجاد میکند. این حس چرخش در طرح ناگزیر یادآور طرحهای روبرتو بورل مارکس (Roberto Burle Marx) استاد محوطهسازی قرن بیستمی است، اما تالیابوئه در این پروژه از چرخش خاصی (PoMo twist) استفاده میکند و کلگرایی بیپروایانه مدرنیستها را به محیطی چند پاره و نسبتاً غنیتر تجزیه میکند.
میدان عمومی Tapis Rouge، طراحی شده توسط گروه معماری EVA (Emergent Vernacular Architecture)، پورتو پرنس (Port-au-Prince)، هائیتی، ۲۰۱۶
فقدان فضای عمومی شاید مهمترین مشکل محلات فقیرنشین نباشد، اما علیرغم طرفداری برخی از افراد از وجود فضاهای عمومی با اجزایی چون درها، کوچهها و موارد مشابه، ازدحام فضا ناگزیر لذتهای استفاده از میدان را از بین میبرد. بنابراین مواردی چون در دسترس بودن فضاهای بزرگتر برای بازی کودکان، مناظر خوشایند گستردهتر و امکان استراحت بهتر در فضای شهری اهمیت می یابند. پس از زلزله هائیتی در سال 2010 که خسارات زیادی بر جای گذاشت، گروه معماری EVA در لندن فضایی را در حاشیه یک سکونتگاه غیررسمی در پورتو پرنس طراحی و اجرا کرد. این فضا به شکل یک آمفیتئاتر است که به منظور سایهاندازی و ایجاد آسایش اقلیمی درختکاری شده است. در تلاش برای موفقیت و دوام پروژههای خیریه در چنین شرایط سختی، این پروژه دارای یک چاه آب است که عواید حاصل از آن برای نگهداری سایت استفاده میشود.
میدان آب (Water Square)، Benthemplein، طراحی شده توسط گروه دفتر De Urbanisten، روتردام، هلند، ۲۰۱۳
منظرهی منظم میدان سنت مارک (St Mark’s Square) که زیر آب تالاب ناپدید میشود، یکی از مشخصههای تماشایی چالشهای پیش روی مناطق کم ارتفاع است. اما اگر میدان برای اصلاح پیامدهای ناشی از تغییرات اقلیمی مجددا مهندسی میشد چطور؟ این سوال از گروهی از شهروندان هلندی پرسیده شد و آنها به این سوال پاسخ دادند.
از سال 2005 گروه De Urbanisten مشغول توسعه طرح «میدانهای آب» بوده است، فضاهای شهری که به عنوان زیرساخت زهکشی عمل میکنند و در دورههای پربارش آب باران را جمعآوری و ذخیره میکنند. این پروژه در شهر روتردام فضایی نامنظم در میان یک کالج، کلیسا، تئاتر جوانان و سالن ورزشی را اشغال میکند. یک زمین ورزشی فرونشسته نسبت به سطح زمین که امکان فعالیتهای تفریحی را برای دانشآموزان فراهم میکند و در آب وهوای بسیار مرطوب به استخری عمیق تبدیل میشود که با آب باران محدوده پر میشود، در حالیکه دو فرورفتگی کمعمقتر، که یکی از آنها دارای یک آیلند مرکزی سبز است، اغلب با روانآبهای ناشی از اطراف پر میشدند.
میدان عمومی Eduard-Wallnöfer، طراحی شده توسط LAAC Architekten و Stiefel Kramer، اینسبروک (Innsbruck) ، اتریش، ۲۰۱۱
ادغام شدن این میدان عمومی در سیستم سیرکولاسیون شهری یک موضوع قابل بحث است. اصول هنری برنامهریزی شهری کامیلو سیته (Camillo Sitte ) در سال 1889، که به معنای تأکید مجدد بر تجربهی حسی فضای شهری و نه صرفا بر جذاب و زیبا بودن آن است، از بینظمی، ایجاد حس خودمانی بودن در فضا و همچنین محصوریت، در مقابل سیستم شبکهای، عظمت و بیکران بودن فضا و به نمایش گذاشتن آن طرفداری میکرد.
یکی از دغدغههای زیته موضوع قراردادن عناصر یادمانی در مرکز میدانها بود، که به عقیدهی او حس فضا را مختل میکرد. یکی از این عناصر یادمانی، بنای یادبودی برای رهایی اتریش از فاشیسم است که در مرکز بزرگترین میدان عمومی اینسبروک قرار گرفته و چالش مهمی را در نحوهی چیدمان اخیر خود مطرح میکند، همانند ساختمان عمومی بزرگی که در دورهی نازی در شمال میدان ساخته شده و فرم آن در بنای یادبود منعکس شده است. علاوهبر این سه بنای یادبود دیگر نیز در میدان وجود دارد. برای ایجاد یکپارچگی میان عناصر مجزا نیز، از یک لنداسکیپ بتنی نشاندهندهی ناهمواریهای سطح زمین استفاده شده است. طبیعت جاری بودن فضا مطمئنا با روح سیته، و همچنین با فراخوان پاتریک شوماخر (Patrik Schumacher ) برای شهرسازی پارامتریک همخوانی دارد. در واقع این موضوع بیشتر در جهت به هم دوختن شهراست تا طرحهای نامتجانس خود شوماخر.
منبع
مقاله Typology: Public Square در وبسایت The Architectural Review
پروژه های گروه معماری کارند
چرا کارند ایدهآلترین گزینه برا شماست؟
علی شریعتی و زهرا سربندی، فارغ التحصیلان با استعداد و دانش برجسته دانشکده معماری دانشگاه شهید بهشتی، در سال 1383 با شجاعت اقدام به تأسیس گروه معماری کارند نمودند. فعالیتهای این گروه ترکیب هنری از طراحی پروژههای معماری در مقیاسهای متنوع از کوچک به بزرگ بوده و افتخارات چشمگیری را دریافت کرده است، از جمله جوایز برجسته در داخل و خارج از کشور.
اصلیترین آرمان این گروه، با آموزههای بهدستآمده از معماری ایرانی سنتی و تمرکز بر مفهوم مکان و زمینمداری، به ایجاد آثاری معاصر در عرصه معماری میپردازد.
علاوه بر این، طراحی ویلا ها نیز یکی از حوزههای خلاقانهترین فعالیتهای این شرکت معماری است، که با استفاده از تجربههای حرفهای خود، آثاری جذاب و کاربرپسند را ایجاد میکنند.