تجربه های استراتژیک طراحی داخلی -بخش دوم
طراحی داخلی فضاهای اداری و فضاهای داخلی معمولی که ساکنین آمریکای شمالی به آن عادت کردهاند، در هر دو حالت بلندمرتبه و کم ارتفاع، تنها انواع محیطهای اداری قابل تصور نبوده و غیرقابل تغییر نیستند. آنها پیامدهای مستقیم عواملی چون فرهنگ، تجربههای کاری و اقتصاد یک ملت خاص در یک دوره تاریخی مشخص هستند. بسیاری از ویژگیهای طراحی داخلی یک دفتر معمولی که به نظر میرسد همه آنها را بدیهی میدانند – به عنوان مثال، اتاقکهایی که توسط اسکات آدامز در قالب شخصیتهای کارتونی بدشانسش، دیلبرت و همکاران او، مورد تمسخر قرار گرفتهاند، به هیچ وجه اجتنابناپذیر نیستند. همچنین به وجود آمدن آنها کاملاً تصادفی نیست. تاریخ و ایدئولوژی آنها را ساخته است و آنها بیشتر محصول قرنی هستند که “قرن آمریکا” نامیده میشود. تسلط، تداوم و گسترش جهانی مدل آمریکایی برای طراحی داخلی دفتر کار، پیامد مستقیم موفقیت اقتصاد آمریکا در مقیاس بین المللی در صد سال گذشته است.
عوامل هدایتگر تغییرات
تکنولوژی اطلاعاتی، نوآوری را در طراحی محیطهای کار امکانپذیر میکند. عوامل هدایتگر اقتصادی تغییرات در محیط کار را اجتنابناپذیر میکنند. این محرکها در سه سطح بسیار متفاوت عمل میکنند- ضرورت کسبوکار برای افزایش کارایی در استفاده از فضا، پتانسیل تجاری فضا برای افزایش اثربخشی سازمان و مزیت تجاری ذاتی در استفاده از فضا به عنوان ابزار ارتباطی قوی که میتواند تغییرات سازمان را بیشتر و تسریع کند. بهرهگیری از این سه عامل هدایتگر در طراحی دفاتر مستلزم یک فرآیند طراحی بسیار متفاوت نسبت به آن چیزی است که ما در آمریکای شمالی و نقاط دیگر میبینیم.
از الگوی معمول دفاتر آمریکای شمالی همیشه برای افزایش کارایی کسبوکار استفاده میشده است. فشار مداومی از سوی متصرفین فضاهای اداری- به ویژه در سالهای اخیر از سوی مدیران متخصص جدید و مدیران تأسیسات و تجهیزات برونسپاری شده- برای کاهش هزینههای تصرف فضا از طریق کاهش میزان فضای اختصاص داده شده به هر کارمند دفتری وجود دارد. استانداردهای محیط کار بسیار منطقی و ساده شدهاند. برنامهریزان فضایی همیشه در تلاش هستند تا به مشکلات پیچیدهی مربوط به امور کاغذبازی رسیدگی کنند. با این حال، تا همین اواخر، علاقه بسیار کمی به چالشهای بالقوه بسیار سودآور اما دشوار، در خصوص مدیریت کارآمدتر استفاده از فضا در طول زمان وجود داشت. امروزه به دلیل پتانسیلهای هیجانانگیز تلفنهای همراه بیسیم، هم شیوهی کار در منزل و هم محیطهای کار اشتراکی برای افراد بسیار جذابتر شدهاند.
با این حال، تجربه تلخ برخی اقدامات ناموفق برای تشدید استفاده از فضا به متصرفین آموزش میدهد که کاهش هزینهها به تنهایی کافی نیست. تأکید بیش از حد بر صرفهجویی در هزینه، با استفاده بیشتر و بیشتر از فضا، همواره جنبه منفی برنامهریزی مرسوم فضاهای اداری بوده و به طور متناقضی با نوآوری مغایرت دارد زیرا میتواند واکنش کاربران را برانگیزد.
استفاده از طراحی خلاقانه به منظور ارزشافزایی برای کسبوکارها، با بهکارگیری روشهای مؤثرتری در کار، به عنوان یک عامل تغییر اساسی عمل میکند. اثربخشی بسیار فراتر از کارآیی کاهش هزینه است. محرک اقتصادی اثربخشی فقط صرفهجویی در هزینه نیست، بلکه با استفاده از فضا برای ایجاد پتانسیل جهت بهبود کیفیت کار انجام شده، برای کسبوکارها ارزشافزایی میکند.
اجزاء معماری، مانند خیابانهای داخلی و فضاهای اجتماعی با دقت مکانیابی و طراحی شده، میتوانند راههای مؤثری برای افزایش کامیابی و به حداکثر رساندن پتانسیل تعامل بین بخشهای مختلف سازمانهای بزرگ باشند. میتوان از فضاهای غیرسلسلهمراتبی، بههمپیوسته، شفاف و باز برای تشویق ارتباط بین رشتهها، سطوح و بخشهای مختلف در یک کسبوکار استفاده کرد، کسبوکاری که کارکنان خلاق از بسیاری از رشته ها را گرد هم آورد. از رنگ های روشن، محیطهای مهیج، امکانات رفاهی غنی و محیطهای متنوع میتوان برای جذب و حفظ کارکنان در محیط تجاری بسیار رقابتی، با سطح بسیار پایینی از بیکاری استفاده کرد. یک محیط کار طراحی شده و خلاقانه، میتواند زیرساختی را فراهم آورد که افراد خلاق را به تلاشهای بیشتر ترغیب کند.
سومین محرک اقتصادی برای تغییر در طراحی دفتر، استفاده از محیط فیزیکی برای بیان مقاصد شرکت و استراتژی کسبوکار، به روشهایی است که قویتر و پایدارتر از سایر ابزار ارتباطی است. بسیاری از مشاغل در حال یادگیری شیوهی استفاده از طراحی برای بیان و ترویج ارزشهای اجتماعی هستند که زمینهساز توانمندسازی کارکنان، تشویق خلاقیت و نوآوری، و تولید و به اشتراکگذاری دانش است. فضای اداری می تواند به گونه ای طراحی شود که به طور واضح بیانگر این باشد که تعامل جذابتر از انزواست، باز بودن و شفافیت بر تفکیک و ابهام، باز بودن بر محصوریت، و ارتباط شبکهای بر سلسلهمراتب ارجحیت دارد، و در نهایت مذاکره مؤثرتر از فرمان و کنترل است.
این متن ترجمه ای است از بخش تجربه های استراتژیک در کتاب Interior Design Handbook of Professional Practice