تجربه های استراتژیک طراحی داخلی -بخش چهارم
طراحی داخلی فضاهای اداری و فضاهای داخلی معمولی که ساکنین آمریکای شمالی به آن عادت کردهاند، در هر دو حالت بلندمرتبه و کم ارتفاع، تنها انواع محیطهای اداری قابل تصور نبوده و غیرقابل تغییر نیستند. آنها پیامدهای مستقیم عواملی چون فرهنگ، تجربههای کاری و اقتصاد یک ملت خاص در یک دوره تاریخی مشخص هستند. بسیاری از ویژگیهای طراحی داخلی یک دفتر معمولی که به نظر میرسد همه آنها را بدیهی میدانند – به عنوان مثال، اتاقکهایی که توسط اسکات آدامز در قالب شخصیتهای کارتونی بدشانسش، دیلبرت و همکاران او، مورد تمسخر قرار گرفتهاند، به هیچ وجه اجتنابناپذیر نیستند. همچنین به وجود آمدن آنها کاملاً تصادفی نیست. تاریخ و ایدئولوژی آنها را ساخته است و آنها بیشتر محصول قرنی هستند که “قرن آمریکا” نامیده میشود. تسلط، تداوم و گسترش جهانی مدل آمریکایی برای طراحی داخلی دفتر کار، پیامد مستقیم موفقیت اقتصاد آمریکا در مقیاس بین المللی در صد سال گذشته است.
تاثیر تجارت الکترونیک
با واضحتر شدن پیامدهای تجارت الکترونیک در صنایع مرتبط با املاک و ساختوساز، معماران و طراحان حتی دلایل کمتری برای تلاش به منظور جداسازی خود از فرآیند خواهند داشت. روند ارایه شده بدین معناست که معماران و طراحان باید دائماً از خود بپرسند که هدفشان از طراحی چیست. آنها باید خود را در استراتژیهای تجاری مشتریانشان درگیر کنند، با مسائل سازمانی و فنی روبرو شوند، یاد بگیرند که از واسطهها دوری کنند و به طور مستقیم و گسترده با کاربران نهایی کار کنند.
دفاتر کار معمول و رایج، محصول یک سیستم اجتماعی و فنی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم هستند، نظامی که به اندازهای مکانیکی و بسته بود که سازندگانش میتوانستند آن را طراحی کنند، نظامی که برای اداره شدن به بخشهای مختلف تقسیم میشد. محیطهای اداری که پیامد ارزشهای این اقتصاد قدیمی هستند، به چیزی بیشتر و کمتر از استعارهای از سلسلهمراتب، کنترل، گسست، خست، ابهام، کندی، ایستایی و مرگ تبدیل نشدهاند. دفاتر کار جدید، برای اینکه به این اقتصاد جدید مرتبط باشند، باید بیانگر مجموعهای کاملاً متضاد از ارزشها باشند- شبکهها، دانش، تعامل، لذت، شفافیت، سیالیت و زندگی. بزرگترین سوال طراحی این است که چه نمادنگاری برای بیان چنین ارزشهایی مناسب است. برای پاسخ به این سوال، معماران و طراحان باید با سطح دیگری از فرآیند کنار بیایند – درک اینکه ارائه فرهنگ کار جدید در وسیعترین زمینه اجتماعی و اقتصادی واقعاً به چه معناست.
حذف واسطه و دموکراتیک کردن طراحی
اینترنت، حذف واسطهها را امکانپذیر میسازد، یعنی برخی از واسطهها را از بین میبرد تا به همه، از جمله همهی کارمندان، دسترسی مستقیم، برای مثال، به فرآیند طراحی داخلی بدهد. حذف واسطهها به معنای دموکراتیک کردن اجتنابناپذیر طراحی، تدارکات و تحویل هر جنبه از محیط اداری است. از این نظر، پنج شکاف اصلی بین آنچه تجارت الکترونیک ارایه میدهد و نحوه انجام کارها به روش معمولی ایجاد میشود. اولین شکاف بین باز بودن، امکان انتخاب و میزان پاسخگویی اینترنت، در مقابل رویههای مرسوم در بخش املاک و مستغلات بر اساس سلسلهمراتب و کنترل است. شکاف دوم بین سبک بسیار برندسازی شده، با دسترسی آسان و سرگرمکنندهی وب، و تحویل اقتصادی قدیمی، کند و کسلکننده است که به خوبی آن را در زمینهی املاک، ساختوساز و طراحی میشناسیم. سومین مورد، بین آزادی مکانی ارایه شده توسط فناوری حاضر و مرزبندی سخت دو بخش کار و زندگی است که ما آن را از آداب و رسوم اواخر قرن نوزدهم به ارث بردهایم. چهارمین شکاف بین نوعی از طراحی داخلی که با ارایه گزینههای متعدد مردم را ترغیب و جذب میکند، و کلیشههای بیهودهی یک دفتر کار معمولی است. پنجمین مورد تفاوت بین استفاده از تکنیکهای مدیریت تغییر برای تسریع تغییرات سازمانی و فرهنگی، و محدود کردن چنین تکنیکهایی به نوعی از محدودیت آسیب است که ریسکپذیری و بلندپروازی کمتری دارد.
اغلب این بحث مطرح میشود که افزایش وابستگی به ارتباطات الکترونیکی نیاز به تعامل رو در رو و ساخت مکان را از بین میبرد – و در نتیجه طراحی داخلی محل کار – موضوعی غیرضروری و زائد تلقی میشود. هیچ چیز نامحتمل نیست. در دنیای مجازی، تجارت الکترونیک اهمیت عناصر، و مکانهای واقعی را کمتر میکند. برای رقابت با دنیای مجازی، دفاتر باید جذابتر شوند. هر چه بیشتر مجبور نباشیم سر کار برویم، کیفیت طراحی اهمیت بیشتری خواهد داشت.
استعارهی کلاب (Club) یا کلوپ برای توصیف کیفیت محیطی اجتماعی و فیزیکی استفاده می شود که به افراد آزادی در زمان و مکان میدهد، محیطی که مقرونبهصرفهتر و جذابتر است، زیرا مبتنی بر توافقات مشترک در خصوص استفاده از فضا و زمان است. سه چیز منجر به عملکرد یک کلوپ میشود. اولین مورد، درک خیالانگیز از چگونگی آمادگی افراد، تحت شرایط خاص، برای به اشتراک گذاشتن فضا در طول زمان است. مورد دوم، درک آماری از مهمترین پیامدهای احتمالی داشتن این همه اختیار و حق انتخاب فردی است. سومین مورد، پذیرش مشتاقانهی توافقات در خصوص نحوهی استفاده از فضا و زمان با هدف حمایت از یک منفعت مشترک مورد توافق است. کلوبهای جنتلمنهای قدیمی با وجود تبعیض جنسیتی و نخبهگرایی، همه این ویژگیها را داشتند. دو هزار نفر به معنای واقعی کلمه دور هم جمع شدند تا در کنار هم، در فضایی همچون قصر زمان بگذرانند، فضایی که نوعی تمول، طیفی از زمینهها، و مجموعهای از گزینهها را فراهم میکرد که هیچکدام از افراد به تنهایی قادر به فراهم کردن آن نبودند.
استعارهی کلوپ به بیان سه پارادوکسی که هم پتانسیل و هم چالشهای ایجاد دفاتر جدید را در بر میگیرند، کمک میکند. اولاً، هرچه افراد تحرک بیشتری داشته باشند، لذت از کیفیت مکان برای آنها بیشتر اهمیت پیدا میکند. دوم، هر چه بیشتر ما آمادهی به اشتراکگذاری و اداره کردن منابع فضا و زمان باشیم، بایستی گزینههای طراحی داخلی بیشتری داشته باشیم تا لذت ببریم. سوم، همانطور که قبلاً بحث کردیم، هرچه معماران و طراحان بیشتر آماده باشند تا خودشان را با کسانی که سیستمهای غیرفیزیکی تکمیلکنندهی دنیای کار را طراحی میکنند، درگیر کنند –شامل فرآیند و افراد – آزادی عمل بیشتری برای ابداع راهحلهای طراحی فیزیکی بدیع و جالب خواهند داشت.
طراحی برای اقتصاد دانش
معماران و طراحان باید هم برای درست کردن کارها و هم برای انجام کار درست بجنگند – تمایز معروف پیتر دراکر (Peter Drucker) بین کارایی و اثربخشی. الگوی رایح دفاتر آمریکای شمالی با ریشههای قوی در اقتصاد قدیمی فردریک تیلور و هنری فورد (Frederick Taylor and Henry Ford ) یادآوری قدرتمندی از این است که چگونه طراحی، از نوع بسیار متفاوت، اغلب در عصری نه چندان خوب، برای استثمار و ادارهی مردم استفاده میشد. تداوم قراردادهای طراحی منسوخ و نامناسب، حداقل بر اساس استانداردهای معاصر، به ویژه در آمریکای شمالی، برای ما بیانگر این است که نظام ارزشی تیلوریست (Taylorist) تا چه حد در فرهنگ ما باقی مانده است – در غیر این صورت ناسازگاری فزاینده آن مدتها پیش غیرقابل تحمل میشد. اما تداوم ایدئولوژیهای مدیریتی منسوخ که در بافت فیزیکی الگوی رایح دفاتر کار وجود دارند، تا حد زیادی با یک سیستم تحویل محافظهکارانه توضیح داده میشود که دغدغهی آن تا حدی کارآمدی و بیش از آن، منافع کوتاه مدتش است. در این لحظهی حیاتی، خطر بزرگ در توسعه اقتصاد دانش، این است که ساختمانهای اداری و فضاهای داخلی اداری که بسیار واضحتر بیانگر گذشته هستند تا آینده، همه ما را علیرغم بزرگترین انگیزههایمان، به عقب میرانند.
مطمئناً چشم انداز تجارت الکترونیک با الگوی مرسوم دفاتر کار بسیار متفاوت است. مدیریت تغییر به بخشی ضروری فرآیند طراحی تبدیل شده است. روشهای متعارف طراحی دیگر به اندازه کافی خوب نیستند – زیرا به اندازه محیطهای فیزیکی که خلق میکنند، تفرقهانگیز،گسسته و تغییرناپذیر هستند.
این متن ترجمه ای است از بخش تجربه های استراتژیک در کتاب Interior Design Handbook of Professional Practice