میدان عمومی – بخش اول
«زمانی که فرد فرد جامعه انسانی به واسطهی ویژگی ارتقادهندگی میدان شهری در کنار هم قرار می گیرند، عرصهی عمومی به مثابه عنصری متغیر شکل می گیرد»
وقتی میلیونها زن در اعتراض به انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور گرد هم آمدند، میدانهای شهری بستر این اتفاقات بودند. هدف فضاهای عمومی را می توان تمرکزبخشی به فعالیت عامه مردم، اعم از فعالیتهای تفریحی، سیاسی یا تجاری ( فعالیتهایی که در واقع تفکیک آنها غیر ممکن است) تعریف نمود. میدان ها که در ابتدا با هدف تسهیل فعالیتهای حکومتی و ایجاد فضایی برای برگزاری آیینها و مراسمات منتسب به حکومت ایجاد می شوند، می توانند همزمان به عنوان بستری برای پرورش منتقدان و یا حتی به نابودی کشاندن نظامهای حکومتی، عملکردی متضاد به خود بگیرند. میدانها چندوجهی هستند و اگرچه از نظر کیفیت متنوعاند، از میدانهای ساده و بی آلایش و نامنظم گرفته تا نمونههای وسیع و باشکوه، در نهایت کاراکتر اصلی آنها در همین خصوصیت تهی بودنشان تعریف می شود (و سوالی که اینجا مطرح میشود این است که تا چه میزانی طراحی میدانها فعالیتهایی را که در آنها اتفاق میافتد را تعیین می کند). میدان ها در واقع لوح سفید هستند. همان طور که رژه نظامی نازی ها می تواند در این فضاها اتفاق بیفتد می تواند فضایی باشد برای مقابله رو در رو با آنها
وقتی ما از اصطلاح میدان شهری عمومی استفاده میکنیم، در واقع باید بپرسیم که این «عمومی» چه کسی یا چه چیزی است؟ چه کسی مالک این فضاست و چه چیزی آن را عمومی میکند؟ به عنوان مثال در مورد موضوع راهپیمایی زنان و زنان رنگین پوست این فضاها آماج انتقاد از پذیرا نبودنشان قرار گرفتند. این جوهر دموکراسی است: توانایی زیر سوال بردن قدرت و البته قدرت برای انجام این زیر سوال بردن. باید در نظر داشت که مالکیت دولتی، عمومی بودن میدان شهری را تضمین نمیکند و این زیر سوال بردن قدرت و اختلاف عقیده داشتن است که میتواند یک مکان عمومی را بکند. به همین دلیل است که میدان همانند دموکراسی دايما کنترل میشود و در معرض تهدید است. از سال 1989 میدان تیانآنمن با استفاده از دوربینهای امنیتی کنترل میشد و پلیس مخفی در آن گشتزنی میزند- و به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد قیام برای تعمیرات بسته شد. در لندن «جنبش اشتغال» در سالهای 2011 تا 2012 به طور قانونی از میدان ، که همانند تعداد فزایندهای از فضاهای عمومی در بریتانیا دارای مالکیت خصوصی است، بیرون نگه داشته شد.
میدانهای عمومی میتوانند به میدانی خصوصی تبدیل شوند و بالعکس. دوک فرارا (Ferrara) با نام ارکول دِ استه (Ercole d’Este) یکی از فضاهای عمومی فرارا را به عنوان یک حیاط به مجموعهی کاخ خود اضافه کرد. (این کار او همچون اولین اجرای مدرن از یک درام باستانی در سال 1486 بود؛ امروزه بار دیگر این فضا یک میدان عمومی است.). برعکس آن، میدانهای مسکونی بلومزبری (Bloomsbury) هستند که توسط دوک بدفورد (Bedford) ساخته شدند و تا زمانی که اعتراضات عمومی پارلمان را مجبور کرد تا آنها را در اختیار عموم قرار دهند، توسط یک نیروی امنیتی خصوصی اداره میشد.
سوالی که مطرح میشود این است که امروزه چه شکلی از اعتراض میتواند تأثیری مشابه داشته باشد؟، حالا که مالکیت میدان به طور مخفیانه از طریق دوربین مدار بسته کنترل میشود،علایم ما را به لذت بردن از فضا تشویق میکنند، و فهرستی از شرایط فرعی در متنی با فونت ریزوجود دارد.
اما اگرچه میدانها ابزاری برای حاکمان ظالم هستند، مردم نیز ممکن است به این امر واکنش نشان دهند. شهر بزرگ سمرقند در پایان قرن چهاردهم توسط تیمور بازسازی شد، و میدان عمومی اصلی آن، ریگستان، در طول دو قرن بعدی با ردیفی از سه مدرسه بزرگ احاطه شد. این ساختمانهای آموزشی در مقابل محل مخصوص اعلامیهها و اعدامها هستند، جایی که پیام ارباب به خوبی شنیده میشد و حضور فیزیکی او احساس میشد. میدان قصر در شهر بخارست نیز محل وقوع تظاهراتهای گسترده با پوشش تلویزیونی و تحت رهبری چائوشسکو بود: آخرین تظاهرات به طور تصادفی لحظهی فروپاشی رژیم را پخش کرد، وقتی که مردم شروع به هو کردن رئیس جمهور کردند که در حال فرار با هلیکوپتر از محل بود. او کمی بعد اعدام شد.
این تنها حاکمان ظالم نیستند که از میدان میگریزند. نقاشی دگا (Degas) از میدان کنکورد (Place de la Concorde) در سال 1875 وایکانت لپیک (Vicomte Lepic) و دخترانش را نشان میدهد که توسط یک نیروی گریز از مرکز، از فضای زرد رنگ خالی پشت سرشان به لبه پرت میشوند- صحنه اعدام لویی شانزدهم و همچنین موانع و سنگربندیها در دورهی کمون پاریس (Paris Commune).چهرهها با سردرگمی به این طرف و آن طرف میچرخند و اگرچه وایکانت با خونسردی پاریسی تنباکوی سیگار خود را میجود، میدان عمومی به یک خلاء وحشتناک تبدیل شده است.
از طرف دیگر، برای زیگفرید کراکائر (Siegfried Kracauer) که شبها در مارسی سرگردان است، «در میدان متروک اتفاقی میافتد:نیروی چهارضلعی (میدان) فردی را که در داخل آن گیر افتاده است به سمت مرکز هل میدهد. این فرد تنهاست و در عین حال تنها نیست. اگرچه هیچ ناظری در فضا قابل مشاهده نیست، پرتوی نگاه آنها از دریچهها و دیوارها عبور میکند.» فرد هیچ ایدهای ندارد که چگونه به اینجا رسیده است:«در این در هم پیچیدگی کوچههایی که به سان یک تصویر هستند کسی به دنبال میدان نیست . پس از یک تأمل دقیق و دشوار، باید اندازهی آن را متوسط توصیف کرد.اما به محض اینکه ناظران فضا در جای خود مینشینند. میدان به سمت چهار سوی جهان گسترش مییابد، بخشهای رقتانگیز، لطیف و خصوصی رویا را در خود غرق میکند: این میدان میدانی بیرحم است.
یک فرآیند هوسمانیزاسیون روح اتفاق افتاده است، در سراسر اروپا علم نوپای روانپزشکی شروع به نامگذاری این سندروم کرد: «آگورافوبیا» یا «برزن هراسی».این ترس از فضا از آن زمان مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. طرح ساخته نشدهی میس برای الکساندر پلاتس ( Alexanderplatz) گواهی بر گرایش به سمت شهری است که سیرکولاسیون و حرکت در آن سریع اتفاق میافتد، و همچنین میدان در مجموعهای از بلوکهای شناور در دود ترافیک حل میشود. خصلت چنین فضای شبه عمومی این است که سوژه را به انزوا بکشد، نوعی افسردگی ساختگی ناشی از فضاهایی که به دلیل همهمهی اشیاء و اشخاص، سیاه و تهی از هر گونه حس شادی به نظر میرسند.
تجارت لزوما به معنای پایان کار میدان نیست. یکی از نمونههای نادر بازار در فضای باز، «جما الفنا» (Djemaa el-Fna ) در مراکش است که پر از گردشگران، دستفروشان و جیببرهاست. نام آن از نظر لغوی به معنای «مجمع مردگان» است؛ با این حال، این فضا سرزنده است، برخلاف فضاهایی مانند میدان تایمز (Times Square) که در آنها میزان حساسیت بیش از حد است. میدان تایمز به معنای واقعی یک میدان نیست، و تقاطعی است که فضای آن از محلی برای فعالیتهای جنسی غیرقانونی به یک مرکز خرید تبدیل شده، و ساختمانهای سر به فلک کشیدهی اطراف ناظر بر فضا هستند.
در نمونههای نسبتاً نادری از میدانهای عمومی به سبک مدرنیسم عالی، بازنمایی دولت بروکراتیک شکل اجتنابناپذیر شبکه به خود میگیرد، مانند میدان میس در شیکاگو. فضای باز اداری برازیلیا نمونهی دیگری است. به نظر ویلیام اچ وایت (William H Whyte) موفقیت میدان سیگرام (Seagram Plaza) نتیجهی یک انحراف تصادفی است. در آنسوی دیوارهی آهنین، میدان محل رژه و تجمعات بود-گونهای از شهرسازی پروسی که برای نشان دادن جامعهی تودهای به وجود آمده بود. بسیاری از میادین شوروی از آن زمان تا کنون با بیلبوردهای تبلیغاتی پوشانده شدهاند، یا همانند میدان الکساندر پلاتز (Alexanderplatz) دارای فروشگاههای بزرگی در مرکز هستند.
در مواجهه با چنین محصوریتی برخی طرفدار فضاهای شهر سیه نا هستند. در یک جهان فاقد سلسلهمراتب مذهبی (سلسله مراتب پاپی papal processions) راهکارهای ماوراء طبیعی نامأنوس هستند. پیامدهای چنین برداشتهای واپسگرایانه از میدان را میتوان در سی ساید (Seaside) فلوریدا، محیط وهم آور نمایش ترومن (Truman Show) به سبک نوشهرگرایی مشاهده کرد.
برخی از ما میخواهند که دورهی پیش از رم را بررسی کنیم. در قرن پنجم کارکرد آگورا از کارکردهای مذهبی آکروپلیس فاصله گرفت و این فضا به محلی برای فعالیتهای سیاسی و تجاری تبدیل شد. اولین آگورای برنامهریزی شده که در اوایل قرن پنجم در شهر میلتوس ساخته شد، به شکل یک مستطیل کامل بود. این شکل خاص تا زمان افول فروم در پایان دوره جمهوری رم در سراسر جهان کلاسیک رایج بود. فعالیت عمومی از این پس معطوف به فضاهای محصور شد: مانند بازی در آمفی تئاتر، برگزاری دادگاهها و امور مرتبط با قانون در بازیلیکا و حکومت در کاخ.
سوالی که مطرح میشود این است که آیا میدان عمومی میتواند به عنوان یک کل ارگانیک بازسازی شود؟ البته این موضوع هرگز اتفاق نیفتاده.بردگان هیچ حضور و نقشی در آگورا نداشتند و حضور زنان نیز محدود به فضای خانه بود؛ اما میدان عمومی به عنوان بستر احتمالات باقی میماند، این به معنای همان تهی بودن آن است، فقط تا زمانی که به یاد داشته باشیم این موضوع با خطوط نامرئی فضایی مشخص شده.منحنی مایل ریچارد سِرا با میزان اشغال فضایی اندک خود در میدان فدرال بیانگر این موضوع است. با اینکه این المان از فضا حذف شده است، اما فضا هنوز با موانع نامرئی تقسیم شده است.
منبع
مقاله Typology: Public Square در وبسایت The Architectural Review
پروژه های گروه معماری کارند
چرا انتخاب کارند به نفع ما هست؟
علی شریعتی و زهرا سربندی، فارغ التحصیلان با استعداد و مدرک فوق لیسانس معماری از دانشکده معماری دانشگاه شهید بهشتی، در سال 1383 شجاعانه گروه معماری کارند را تأسیس نمودند. فعالیتهای این گروه، شامل طراحی پروژههای معماری با کاربریهای متنوع و در مقیاسهای متنوع از کوچک به بزرگ میشود و به افتخارات چشمگیری در داخل و خارج از کشور دست یافته است. این گروه با تأکید بر مطالعه معماری سنتی ایران و ابراز اهمیت به مفهوم مکان و زمینمداری، هدف دارد معماری معاصر خود را با تأکید بر اصول گذشته و به سبکی منحصر به فرد شکل دهد. همچنین، طراحی ویلا ها نیز جزو فعالیتهای اصلی این شرکت معماری میباشد که با تجربههای حرفهای خود، اثراتی جذاب و کاربرپسند در این زمینه خلق میکنند.